پـــیـونـــد خـــــــــــربـــــــــزه
چشم بهم میزنی عمرت میره
راست میگن دنیا دو روزه
نگاه به پشتت که میندازی دو روز هم نمیشه
تو مراحل پایینی میگی کی بشه بزرگ بشم
اینجوری کنم . . .اونجوری کنم . . .
بزرگ که میشی میگی چرا بزرگ شدم
چرا زندگی اینجوری چرا سخته و صد تا چرا دیگه
این چرا ها و ناامیدی ها همیشه که بوجود نمیاد
در صورتی بوجود میاد که چجور زندگیی بخوای
معمولاا تمام ادما به یه سن که میرسن دنبال جفتشون میچرخن
حالا اگه شانست بگیره اولی اونی باشه تو رویاهات ساختی خیلی خوبه
وگرنه هیچ شکی نیست غیر این باشه همه اون چراها ساخته میشه
وقتی اونی که تو رویاهات ساختی شبیه ش رو پیدا میکنی
یه حس تو وجودت ایجاد میشه به اسم دوست داشتن
اگه این حس دو طرفه باشه بهش میگن عاشق شدن
کلمه عشق مفهموم زیاد داره یه دنیای برای خودش
باید عاشق شی تا بفهمی
عاشق که باشی بعد اون با هیچکس حال نمیکنی
دلت فقط اونو میخواد حالیش هم نیست فقط بی قراری میکنه
عاشق که باشی دوریشو نمیتونی تحمل کنی
عاشق که باشی . . .
حالا دلم میخواد از خودم بگم از یه عشق
شاید نظر خیلیا باشه این عشق نیست
ولی من بهش میگم عشق واقعی
مثل همیشه تقریبا 10 ماه پیش بود
دنبال کاربر برای چت روم بودم
کسی نداشتم تنهاا سرگرمی اوقات بیکاریم این بود برم چت
از چت روم های شلوغ کاربر میاوردم چت خودم
یهوویی شد یه کاربر پیدا کردم گفت ادرس بده بیام
خوشم اومد همون لحظه ازش اومد درجه دادم بهش گل روم
واقعا هم گلی بود برا خودش
چند شب چت کردیم با هم حرفاش انقد قشنگ بود به سنش نمیخورد
منم ادمی بودم زیاد دقت نمیکردم چون درغگو زیاد بود
به جاایی چت کردنمون رسید که قرار میزاشتیم
چه ساعتی بیایم با هم
در ضمن به هم میگفتیم ابجی داداش
یه روز برای این که برم بیرون بتونم جواب بدم
ای دی لاین دادم
از اونجا با هم بودیم
تنها اشتباهش این بود که عکساشو فرستاد اونم از رو سادگی و اعتماد داشت
چت کردنا باعث شد عرض یکماه ابجی داداش عاشق هم بشیم
میفگفتیم بدون هم میمیرن ولی عشق نبود هنوز
دیگه حس خواهر برادری از بین رفت و شدیم عشق هم
هر روز گزشت بیشتر عاشق هم شدیم
به جایی رسید یه سری گفتن الکیه
یه سری بد تعریف کردن
همه هم خواستشون این بود جدا کنن ما رو
ولی دیگه زرنگ شده بودیم اهمیت نمیدادیم
اینجا من بودم که هنوز فک میکردم اون علی قبلاا هستم
تنها بودم که بدون هیچ صدی شماره میدادم
و عشقمو ناراحت میکردم
یا برای یه انتقام احمقانه فیلم عاشقا رو بازی کنم برای کسی
میدونی این رابطه چرا خاصه چون پاکه
درسته همو ندیدیم ولی بعد ده ماه خوب همو میشناسیم
چون دوریم هیچ شکی نیست تا لحظه اخرش دست نمیزنیم بهم
یقول خودت شاید هنوز هم عاشق نیستیم
چون راه عاشقی درازه
باید هر روز عاشق تر بشی تا بتونی باهاش بمونی
عاشق تر عاشق تر
عاطفه من دیونتم دختر میفهمی
تو جفت زندگی منی
اگه اشتباهم باعث میشد از دستت بدم قصد داشتم خودمو بکشم
خیلی حس بدی بود بدون تو
شاید بگی میشه
اره اما زندگی مزه نداره
غذا بخوری بدون طعم انجوریه
الان هم داری اس میدی هم اینا خستم ولی حرف زیاد داشتم خلاصش کردم
فقط بگم دوووست دارم
نظرات شما عزیزان: